Sunday, November 06, 2005

كاش مي شد هر چيز كاملي را به اين شكل دو نيم كرد. كاش هر كسي مي توانست از اين قالب تنگ وبيهوده اش بيرون بيايد. وقتي كامل بودم، همه چيز برايم طبيعي ، درهم وبرهم و احمقانه بود مثل هوا: گمان ميكردم همه چيز را مي بينم، ولي جز پوسته ي سطحي آن، چيزي را نمي ديديم. اگر روزي نيمي از خودت شدي، كه اميدوارم اين طور بشود، چون بچه هستي، چيزهايي را درك خواهي كرد كه فراتر ار مغز هاي كامل است. تو نيمي از خودت و دنيا را از دست خواهي داد، ولي نبمه ي ديگرت هزاران بار ژرف نگرتر وارزشمندتر خواهد شد. تو هم آرزو خواهي كرد همه چيز مثل خودت دو نيم ولت وپار باشد، چون زيبايي و خرد وعدالت فقط در چيزي وجود دارد كه قطعه قطعه شده است
ايتالو كالوينو/ ويكنت دو نيم شده

Sunday, October 02, 2005

پاييز شده است
پاييز فصل آرامي است
بردباري حكم فرما ست
مرگ و زندگي با هم مي سازند
بازو در بازو
سرخ در كنار تيره
... سبز در كنار خاكستري


همه گرفتارند / كريستين بوبن
این هم یک توصیف قشنگ از پاییز