Monday, September 22, 2008

ناسپاس

ما آدم بزرگها موجودات ناسپاسی هستیم. چون هیچ وقت خداوند منان را به خاطر این
که دیگر به مدرسه نمی رویم شکر نمی کنیم!!!
وودی آلن

Wednesday, September 03, 2008

مرغ سحر ناله سر کن ............ داغ مرا تازه تر کن
زآه شرر بار ، اين قفس را ............ برشکن و زير و زبر کن
بلبل پر بسته ز کنجه قفس درآ ..... نغمه آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصه اين خاك توده را .......................... پر شرر كن
ظلم ظالم ، جور صياد ............. آشيانم داده بر باد
اي خدا ، اي فلك ، اي طبيعت .......... شام تاريك ما را سحر كن
نوبهار است ، گل به بار است .......... ابر چشمم ، ژاله بار است
........... اين قفس چون دلم تنگ و تار است ...........
شعله فكن در قفس اي آه آتشين ..... دست طبيعت گل عمر مرا مچين
جانب عاشق نگه اي تازه گل از اين ... بيشتر كن ، بيشتر كن ، بيشتر كن
مرغ بي دل ، شرح هجران ........... مختصر ، مختصر كن ، مختصر كن
*عمر حقيقت به سر شد ............ عهد و وفا بي اثر شد
ناله عاشق ، ناز معشوق ........... هر دو دروغ و بي ثمر شد
راسته و مهر و محبت فسانه شد ..... قول و شرافت همگي از ميانه شد
از پي دزدي ، وطن و دين بهانه شد .. ديده تر كن
جور مالك ، ظلم ارباب ............. زارع از غم گشته بي تاب
ساغر اغنيا پر مي ناب ............. جام ما پر ز خون جگر شد
اي دل تنگ ناله سر كن .............از مساوات صرف نظر كن
ساقي گلچهره بده آب آتشين ........ پرده دلكش بزن اي يار دلنشين
............. ناله بر آر از قفس اي بلبل حزين ..........
كز غم تو ، سينه من ..............پر شرر شد ، پر شرر شد
نوبهار است ، گل به بار است
جانب عاشق نگه اي تازه گل از اين
بيشتر كن ، بيشتر كن ، بيشتر كن
شاعر : ملک الشعرا بهار
*بند دوم اين تصنيف ،گویا فقط در اجراهاي قديم آن موجود است