پاییز شده است
پاییز فصل آرامی ست
بردباری حکم فرماست
مرگ وزندگی با هم می سازند
بازو در بازو
سرخ در کنار تیره
سبز در کنار خاکستری...
همه گرفتارند/کریستین بوبن
پاییز فصل آرامی ست
بردباری حکم فرماست
مرگ وزندگی با هم می سازند
بازو در بازو
سرخ در کنار تیره
سبز در کنار خاکستری...
همه گرفتارند/کریستین بوبن
2 comments:
شب سوم ارکستر بعد از تمام شدن ارکستر جلوی در فرهنگسرا چند تا تاکسی خوشگل و خوشرنگ ایستاده بود، گفتم چه باکلاس!
مثل همه جای دنیا اینجا هم هماهنگ شده که مردم توی خیابان نمانند
رفتم سوار شوم که راننده گفت: ستاری!
گفتم نه عزیز یک مقدار اونورتر،میروم جنتآباد
گفت:خانم ستاری!،
برگشتیم آنطرفتر خدمت جناب فرهاد، چند دقیقه خانم ستاری و هیات همراه سوار شدند و رفتد،
ما هم رفتیم سر همت ،یک هیلمن دوره فتحعلیشاه را سوار شدیم و رفتیم خانه،
و باز یادم افتاد که کلاس کیلو چنده؟ ...
:P
ey moteghaleb age khodet yadet rafte man ke yadame in avalin ppostet boode..didi taghalobbbbb karrdi:DDDDD!
Post a Comment