من انتظار نداشتم
با اين برف محض رو به رو شوم
من انتظار نداشتم
با اين عشق محض رو به رو شوم
اين مرغان خفته در لعاب کاشی ها
به ما اعلام می کنند
اين عشق محض
در آن برف محض
آب می شود
اگر بدانيد
که من چگونه تاک را سوختم
در روز آدينه ديدم
حتا فرصت نبود
آن عشق محض را
انکار کنم
از بس در عمر
جاسيگاری های سوخته ديدم
که صاحبان آنها مرده بودند
از بس در عمر
روز ويران ديدم
که محتاج شهادت کسی نبود
گاهی ديده بودم
عمر يک شعله کبريت
از عمر ياران من بيشتر بود
گاهی ديده بودم کسی در باران به دنبال نشانی خانه ای بود پس از آنکه من نشانی را گفتم
ناگهان
آتش گرفت و خاکستر شد.
من در عمرم کسانی را تسلی دادم که سرانجام اين خيابان به پايان می رسد و آن کسان مرا
تسلی دادند که در انتهای اين خيابان يک سبد انگور در انتظار من است
اين عشق محض را
در ميان ديوان حافظ
به امانت می گذارم که بماند
تا کی بماند
نمی دانم
تا چند ساعت
نمی دانم.
4 comments:
من انتظار نداشتم
با اين برف محض رو به رو شوم
من انتظار نداشتم
با اين عشق محض رو به رو شوم
اين مرغان خفته در لعاب کاشی ها
به ما اعلام می کنند
اين عشق محض
در آن برف محض
آب می شود
____________________________
in sher ro khily pish ha to bloge parvane khonde bodam ama engar onbar dakesh nakarde bodam.
khily fogholadasss,,
من در عمرم کسانی را تسلی دادم که سرانجام اين خيابان به پايان می رسد و آن کسان مرا
تسلی دادند که در انتهای اين خيابان يک سبد انگور در انتظار من است
ghashang boood.
خیلی زیبا بود ...
سلام خوبی؟
چند وقت پیش توی گوگل داشتم دنبال شعرای احمدرضا احمدی میگشتم که وبلاگ شما رو دیدم
شعراش محشره! مخصوصا این یکی که شما نوشتی. از شاعرای مورد علاقه ی رسول یونان هست
اینم یه شعر فوق العاده از رسول یونان تقدیم به ریحانه و وبلاگ فوق العاده زیباش
تو نيستي
اما من برايت چاي مي ريزم
ديروز هم
نبودي که برايت بليط سينما گرفتم
دوست داري بخند
دوست داري گريه کن
و يا دوست داري
مثل آينه مبهوت باش
مبهوت من و دنياي کوچکم
ديگر چه فرق مي کند
باشي يا نباشي
من با تو زندگي مي کنم
Post a Comment