Friday, November 13, 2009


بعضی اوقات به صورت عجیبی جلوی کلمه ها می ایستم. حرف می آید. کلمه می آید اما
من در ننوشتنش پافشاری می کنم . شاید یک جور انتقام از خودم باشد . چون نوشتن
برایم آرامش بخش وحیاتی ست . حالا این که از خودم دریغ می کنمش شاید اعتراض آدم
درونم است . اعتراضش به من . اعتراض حجم عظیم بی قراری که از من انتظاری بیش
از این دارد...
Bold

3 comments:

sarah said...

baz to ba khodet davat shode? aslan kojaye in chand vaght vaghean chera kam harf shodi?

نابغ said...

مگه آزار داری خب بنویس چی میشه مگه؟!!!
دور از جون البته ...

reihan said...

khob nemitonam , dastam nemire...vaghean fekr konam azar dashte basham:D