Tuesday, February 07, 2006


شبانه

مرا
تو
بی سببی
.نیستی

به راستی

صلت کدام قصیده ای
ای غزل؟

ستاره باران جواب کدام سلامی
به آفتاب
از دریچه ی تاریک ؟


.کلام از نگاه تو شکل می بندد

!خوشا نظر بازیا که تو آغاز می کنی

پس پشت مردمکانت
فریاد کدام زندانی ست
که
آزادی را
به لبان بر آماسیده
گل سرخی پرتاب می کند؟
ورنه
این ستاره بازی
حاشا
.چیزی بدهکار آفتاب نیست

.نگاه از صدای تو ایمن می شود
!چه مومنانه نام مرا آواز می کنی

و دل ات
کبوتر آشتی ست
در خون تپیده
.به بام تلخ

با این همه
چه بالا
چه بلند
! پرواز می کنی

احمد شاملو

دبستان که بودم این شعر رو خوندم . احساس خوبی نسبت بهش داشتم و برای خودم از حفظ
.تکرار می کردم....الان هم این شعر رو بسیار بسیار دوست دارم

.( !!!!! ) بنابراین شعر" شبانه" شاملو رو به خودم تقدیم می کنم

No comments: